نوشته‌ها

آرمان شرق- بت‌ها نمایندگان چه طبقات و گروه‌های اجتماعی هستند. کارکرد اجتماعی توحید این بوده که ما آمدیم شما را از به ارباب یکدیگر برهانیم و به بندگی خدا و تساوی در مقابل او فرا بخوانیم. بنابراین یک موحد نمی‌تواند نسبت به فقر و استثمار و اختلاف طبقاتی و فلاکت دنیوی بی‌تفاوت باشد، این استثمار و فلاکت به هر نامی باشد.

گفت‌وگو با احسان شریعتی درباره محمدرضا حکیمی و نگرش فکری و سیاسی و اجتماعی او از چند جهت حائز اهمیت و ضرورت است. نخست باید به خاستگاه فرهنگی مشترک، یعنی خراسان بزرگ اشاره کرد، سرزمینی که در سال‌های اخیر به فلسفه ستیزی متهم شده، اما همزمان زادگاه فارابی و ابن سینا و فردوسی و ابوسعید ابوالخیر و عطار و غزالی و مولانا و حاج ملاهادی سبزواری و سید جلال الدین آشتیانی است. تاکید حکیمی بر تفکیک فلسفه از دیانت و عرفان، همزمان با آن تعبیر مشهور علی شریعتی نسبت به فلاسفه، به این اتهام دامن می‌زند و ضروری می‌سازد که احسان شریعتی، نه فقط در مقام فرزند هم‌فکر شریعتی، بلکه به عنوان یک استاد و پژوهشگر فلسفه به این پارادوکس پاسخ دهد. حکیمی همچنین وصی پدر احسان شریعتی، یعنی مشهورترین روشنفکر معاصر ایرانی است. علی شریعتی

(۱۳۵۶- ۱۳۱۴) از محمدرضا حکیمی (۱۴۰۰- ۱۳۱۴) خواسته بود که آثارش را مورد بازنگری و اصلاح قرار دهد، این خواسته به چه معناست و چرا حکیمی از این کار سر باز زد؟ همچنین نگرش سیاسی و اجتماعی حکیمی چه بود؟ آیا عدالت طلبی حکیمی، ربط و نسبتی با نگرش‌های چپ دارد؟ پاسخ‌های احسان شریعتی در مقام روشنفکری در عرصه عمومی، به این پرسش‌ها نیز خواندنی است.

گفته می‌شود که مکتب تفکیک ریشه در خاک خراسان دارد و اصولا خراسان فلسفه‌ستیز است. این کلیشه چطور شکل گرفته است؟

از آنجا که خراسان از دوران باستان سرزمین مقاومت ملی ایرانیان مقابل حملات خارجی از زمان اسکندر مقدونی تا حمله اعراب و سپس حمله مغول و در عصر جدید هم استعمار بوده و در زمینه فرهنگی هم حوادث مهمی مثل طغیان امام محمد غزالی در مقابل فلسفه البته با زبان و استدلال فلسفی در خراسان رخ داده و سنتی هم در مقابل ورود فلسفه یونانی از سویی و مکاتب هندی تصوف از سوی دیگر در خراسان صورت گرفته، این ذهنیت کلیشه ایجاد شده که خراسان فلسفه ستیز و حکمت ستیز است، در حالی که خراسان همچنان که استاد شفیعی کدکنی در آثار متعددش نشان می‌دهد، سرزمین عرفان و تصوف است. در مورد فلسفه نیز چنین است، اگر بنیانگذار فلسفه نزد مسلمانان را فارابی بدانیم، اهل فاریاب از خراسان بزرگ است. بعد از او ابن سینا هم باز از خراسان بزرگ فرهنگی بر آمده که فلسفه را به معنای خاص کلمه در سرزمین‌های اسلامی بسط و گسترش داد. افول این سنت به یک معنا در اندلس و نزد ابن رشد و ابن طفیل و… صورت گرفته است. البته پس از ابن رشد، چنان که هانری کربن نشان می‌دهد، یک شاخه سینوی متاخر در ایران تداوم می‌یابد و سپس به حکمت متعالیه صدرایی در مکتب اصفهان ختم می‌شود که سنتزی میان سنت ابن عربی و تشیع و فلسفه است. این سنت در خراسان با چهره‌هایی چون ملاهادی سبزواری ادامه پیدا می‌کند و در دوران متاخر نمایندگان شاخصی چون مرحوم سیدجلال الدین آشتیانی دارد. بنابراین خراسان هم سرزمین عرفان و فلسفه است و هم محل مقاومت ملی-فرهنگی و مذهب در آن صورت گرفته است و اینها مکمل هم بودند و نمی‌توان گفت در خراسان نقد منطق یا فلسفه یونان به معنای ضدیت با فلسفه است یا نقد معنویت و تصوف هندی، به معنای نفی کل عرفان است، بلکه خراسان به عنوان سرزمینی که در آنجا زبان دری و فارسی به خصوص بعد از فردوسی قوام می‌یابد، یک مقاومت فرهنگی در آنجا پدید می‌آید.
با این توضیحی که ارایه کردید، مکتب تفکیک چه خاستگاه و معنایی دارد؟

در حوزه دین و فلسفه یک سنتی در خراسان پدید می‌آید که استاد علامه حکیمی اسم آن را مکتب تفکیک می‌نامد که قبلا به این نام نبوده است. منظور او خود ویژگی علوم و معارف دینی در مقایسه با فلسفه به معنای یونانی از سویی و عرفان به معنای هندی ازسوی دیگر است. وقتی که با دقت مفاهیم را به عنوان فرآورده‌های فرهنگی خاص یک تمدن تحلیل می‌کنیم، در می‌یابیم که زادگاهی دارند. درست است که در همه تمدن‌ها حکمت و فرزانگی را به عنوان معادل‌های فلسفه در نظر می‌گیرند، مثلا در هند و چین مکاتب باستانی از تائوئیزم تا بودیزم، از نظر فلسفی نسبت به مکاتب یونانی کمتر عمیق نیستند، اما یک ژانر خاصی از تفکر در یونان پدید می‌آید که یونانیان نام آن را فیلوسوفیا می‌خوانند. به عبارت دیگر سقراط با وام‌گیری این تعبیر از فیثاغورث به منظور تمایز ایجاد گردند «سوفیا» یا دانایی به تعبیر سوفسطاییان، اسم این ژانر از پرسشگری را فلسفه به معنای دوستداری دانایی می‌خواند. اما آنچه از این ژانر خاص اندیشیدن و پرسشگری فلسفه یونانی در سرزمین‌های اسلامی مدنظر است، آثار افلاطون و سپس ارسطو است، یعنی نزد متفکران مسلمان اندیشه و فلسفه یونانی به این دو چهره محدود می‌شود و بنابراین مثلا وقتی از نقد یونان در مثنوی مولانا سخن به میان می‌آید، مراد منطق ارسطویی و فلسفه افلاطونی است، در حالی که می‌دانیم فلسفه یونانی به این دو چهره و با این قرائت خاص محدود نمی‌شود و چهره‌های متعددی در آن ظهور کرده‌اند و از فلسفه افلاطون و فلسفه ارسطو نیز تفسیرهای متفاوتی صورت گرفته است. همچنان که خراسان را نمی‌توان به یک نحله خاص محدود کرد و گفت کلیت آن فلسفه ستیز است.
با توجه به آنچه گفتید، نگاه علامه حکیمی به فلسفه چگونه بود، آیا کلا فلسفه را طرد می‌کرد و مخالف فلسفه ورزی بود؟

خیر، ایشان می‌گفت که ما نوعی عقلانیت یا جهان‌بینی توحیدی قرآنی داریم که می‌توان آن را حکمت خواند. اگر بخواهیم حکمت را به معنای دقیق کلمه در نظام فکری خاص خودش بسنجیم، متفاوت با فلسفه است. البته به صورت کلی، فلسفه و حکمت معادل هم خوانده می‌شوند، اما در واقع حکمت در هر جهان‌بینی، خود ویژگی‌هایی دارد. مثلا در جهان‌بینی توحیدی قرآن، اصلا مفهوم جهان با کاسموس یونانی متفاوت است. در این زمینه یکی از پژوهشگران فرانسوی در کتابی با عنوان جهان، در فصل مربوط به قرآن نشان می‌دهد که عالم در نگرش قرآنی با کاسموس (جهان) در کیهان‌شناسی یونانی، متفاوت است. در تفکر یونانی، کاسموس به معنای نظم و زیبایی، بعد از خائوس (آشفتگی اولیه) پدید می‌آید و یک سیستم پدید می‌آورد، اما در قرآن از عالمین سخن به میان می‌آید و مراد از «رب العالمین»، نه خدای جهان که خدای جهانیان است. در تفکر قرآنی جهان یک سیستم بسته نیست، بلکه مثل آسمانی پرستاره، مملو از آیات است. در این تفکر ما غیب و شهادت داریم که می‌توان آنها را به تعبیر به ترتیب جهان نومنال و جهان فنومنال خواند. به تعبیری دیگر جهان سنت و جهان آیه داریم که می‌توان به معنایی آنها را جهان نوموس و جهان فنومن خواند. بنابراین شاهدیم که تعبیر جهان یا عالم در تفکر قرآنی با تفکر یونانی تفاوت‌های اساسی دارد. این تفاوت در مورد تعبیر حکمت نیز صدق می‌کند. حکمت یک بینش عملی است که در آن نظر و عمل یا بینش و کنش با هم پیوند دارند و در فرد حکیم آشکار می‌شود. این صفت در یونانی هم به خدا اطلاق می‌شود، اما بعد به حکیمی هم که این دانایی عملی را دارد. این بینایی یا سوفیای یونانی که نوعی چگونه زیستن هست، با ظهور متافیزیک، بیشتر اندیشه هست. از اندیشیدن چنان که هایدگر می‌گوید، الزاما اخلاق و تعهد بیرون نمی‌آید، اندیشه بیشتر به معنای پرسشگری و نقادی و آگاهی است. اما در حکمت بیشتر عمل مدنظر هست، یا به تعبیر اقبال لاهوری، درد و عشق و عمل با هم هستند. بنابراین خودویژگی‌های حکمت و عقلانیت یا نظرورزی در جهان‌بینی توحیدی و اسلام، از بینش مفهومی انتزاعی اجتناب می‌کند. مثلا قرآن از مقولات ایستای هستی و نیستی صحبت نمی‌کند، بلکه قرآن از فعل‌هایی چون شدن صحبت می‌کند و صفت‌ها در آن یک فعل و فرآیند و روند است، نه یک مفهوم مجرد ثابت. بنابراین حکمت قرآنی به سبک اندیشه مفهومی متافیزیکی نیست. همین مقایسه را می‌توان در مقایسه حکمت قرآنی با سنت معنوی تصوف هندی صورت داد. اگر عرفان توحیدی یا اسلامی را با آن سنت مقایسه کنیم، تفاوت‌هایی اساسی می‌بینیم. مثلا در نگاه هندی، یک جهان کارما یا جهان رنج و زحمت و کار داریم که در آن خیر و شر و پلیدی و پاکی با هم آمیخته هستند و ما باید با گریز از آن و وارد شدن به درون، به یک بیداری یا خودآگاهی برسیم. همچنان که شاهدیم در هند، جامعه خیلی ضعیف و آلوده و رهاشده به نظر می‌رسد، اما در وجب به وجب آن یک درون آگاهی یا بیداری هست و مثلا فردی را می‌بینیم که وسط آن آشفته بازار، نشسته و مدیتیشن می‌کند و جهانی درونی دارد. همچنین است وقتی وارد معابد هندی می‌شویم. در حالی که معنویت گرایی جهان‌بینی توحیدی با این معنویت گرایی هندی یا شرقی متمایز است. خلاصه آنکه تفکیک میان عرفان توحیدی با آن عرفان هندی، به معنای آن نیست که ما عرفان خاص خودمان را نداریم.

به این تمایزها و تفکیک اشاره کردید. اما فایده و سود این تفکیک و تفاوت‌گذاری چیست؟

برای یافتن خودویژگی‌های سنت عرفانی توحیدی، باید از روش تطبیق یا سنجش بهره جست و با آن سنت‌ها گفت‌وگو کرد. این روش خود دکتر شریعتی هم بود. خود مفهوم تمایز و تفکیک و فرق و فصل، در تاریخ فلسفه، تاریخچه عمیقی دارد و از دیافورای (تفاوت) بین خود و دیگری نزد افلاطون شروع می‌شود و در منطق ارسطویی دیافورا یعنی تفاوت یا فصل یا تمایز، یکی از محمول‌های پنجگانه ایساغوجی هست. به این معنا که در فصل یا تمایز، باعث جدا شدن انواع از یک جنس (ژانر) واحد می‌شود و فصل به افراد یک نوع، وحدتی می‌بخشد. این مفهوم تفاوت در فلسفه جدید هم معنای خاص خود را دارد، برای مثال هایدگر از تفاوت میان وجود و موجود صحبت می‌کند و معتقد است که در تاریخ فلسفه این دو خلط شده‌اند و تفاوت میان آنها فراموش شده است. بعد از او ژاک دریدا، خیلی جدی‌تر به این مفهوم تفاوت می‌پردازد و معتقد است که تفاوت حتی در هایدگر به صورت ایستا و متافیزیکی مطرح شده و باید آن را به اسم فعل تبدیل کرد و از مفهوم difference («تفاوط») سخن گفت و مفهوم «تاخر» را می‌سازد که همزمان به دو مفهوم دیرکرد و به تعویق انداختن از سویی و دیگری از سوی دیگر اشاره دارد. دریدا از این بحث می‌کند که چگونه بین گفتار و نوشتار تفاوت ایجاد می‌شود و همچنین چگونه معنای یک مفهوم به تعویق می‌افتد و همواره در رسیدن به مدلول یک نشانه، شاهد تاخیر هستیم. اشاره به معنای تفاوت‌گذاری یا تفکیک نزد متفکران مختلف غربی از قدیم و جدید، به جهت نشان دادن اهمیت مفهوم تفکیک است.
آیا همین تاکید بر تفکیک و تفاوت‌گذاری میان دین و فلسفه، در اندیشه اسلامی هم دیده می‌شود؟

بله، در تاریخ اندیشه اسلامی نیز با فصل المقال ابن رشد، میان حکمت و شریعت تمایزگذاری و تفکیک ایجاد می‌شود. البته ابن رشد این کار را در دفاع از فلسفه صورت می‌دهد، مثل ملازمه‌ای که فقهای شیعه و معتزله به آن اعتقاد دارند و می‌گویند کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع و بالعکس، یعنی هر چه عقلی است، شرعی است و بالعکس. بنابراین می‌توان تفکیک و استقلال در عین همسویی، با هم فهمیده شود. تفکیک به معنای ستیز عقل با شرع نیست، نه نزد

ابن رشد و نه نزد استاد حکیمی، بلکه به این معناست که این دو نباید خلط شوند و نباید سنتزهایی ساخته شود. در بحث هگل و کی یرکه گور هم بحث مشابهی هست، هگل میان تز و آنتی تز، سنتز ایجاد می‌کند، اما کی یرکه گور معتقد است که نباید تن به سنتز داد و میان تز و آنتی تز باید دایما تنش وجود داشته باشد، مثل کفر و ایمان که دایم باید در نبرد باشند. در مورد رابطه فلسفه و دین هم چنین است. فلسفه به معنای عقل پرسشگر نقاد است که از نظر روشی، به تعبیر هایدگر آته یا کافر یا خداناباور است، اما این پرسشگری در درگیری با ایمان، موجب تقویت ایمان می‌شود. زیرا ایمان به تشکیک می‌افتد و می‌کوشد از حقانیت خودش دفاع کند و برای اثبات آن بکوشد. این تمایز و استقلال طرفین، موجب می‌شود که هیچ یک از این دو، خادم و بنده دیگری نباشد، نه فلسفه خدمتکار دین است و نه دین خدمتکار فلسفه، برخلاف فلسفه‌های مسیحی و اسلامی یا اسلام و مسیحیت فلسفی شده.

نقدی که به نگرش سیاسی و اجتماعی مرحوم حکیمی وارد می‌شود، این است که ایشان که این همه بر تفکیک و تمایز و استقلال حوزه‌ها اصرار داشتند، در نگرش سیاسی و اجتماعی خود، متاثر از اندیشه‌های سوسیالیستی و چپ هستند.

خیر، اندیشه سیاسی و اجتماعی او جز همسویی در عدالت‌خواهی، مشابهت یا همسویی دیگری با سوسیالیسم وکمونیسم ندارد، یعنی مثلا چنین نیست که در سیستم فکری از ماتریالیسم دیالکتیک یا فلسفه تاریخ آنها اثر بپذیرد که بگوییم از نظر ایدئولوژیک التقاطی پدید آمده است. یک زمان در برخی خوانش‌های گرایش‌های مذهبی چپ، تاثیراتی از دیالکتیک یا ماتریالیسم تاریخی و جنگ طبقاتی می‌بینید. در آن نگرش‌ها می‌توان عناصری برگرفته از مارکسیسم یا سوسیالیسم دید. اما نزد استاد حکیمی و حتی دکتر شریعتی، نقد آشکار ماتریالیسم و سانترالیسم و بوروکراتیسم را می‌بینیم. به خصوص در شریعتی شاهد انواع و اقسام نقدها به مارکسیسم هستیم. در استاد حکیمی هم چنین است که از مارکسیسم به معنای متدولوژیک (روش شناختی) و انتولوژیک (هستی شناختی) چیزی نمی‌گیرد که بگوییم التقاطی صورت گرفته. تنها نوعی همسویی در مبارزات ضدامپریالیستی یا ضدکاپیتالیستی (ضدسرمایه‌داری) به عنوان عدالت‌خواهی مشهود است. این عدالت‌خواهی در کمونیسم و مارکسیسم و به‌طور کلی سوسیالیسم دیده می‌شود. عدالت‌خواهی مرحوم علامه حکیمی براساس آن جهان‌بینی توحیدی است که می‌گوید «لقد أرسلنا رُسُلنا بِالبیِّناتِ وأنزلنا معهُمُ الکِتاب والمیزان لِیقوم النّاسُ بِالقِسطِ» (سوره حدید، آیه ۲۵) یعنی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو فرود آوردیم تا مردم را به قیام برپایی نظام مساوات و عدالت اقتصادی فرا بخوانند. اصلا در قرآن کسی دین را تکذیب می‌کند که به طعام دادن به مسکین تحریض نکند و گفته می‌شود که وای بر نمازگزاران ریاکار. اینها آیات قرآن است. یعنی مرز بین دین و بی‌دینی، در مباحث کلامی و فلسفی درباره یک خدا و چند خدا و بی‌خدایی نیست. تکذیب دین را کسی صورت می‌دهد که به محرومین توجه نمی‌کند. بنابراین از دید قرآن پیامبران برای ایجاد عدالت به معنای کلی حقوقی و قسط به معنای اقتصادی و مساوات آمده‌اند و به همین خاطر است که پیامبران را می‌کشند و آزار می‌دهند. در آن زمان، بحث‌های فلسفی و کلامی به شکل امروزی مطرح نیست، بلکه بحث بر سر این است که بت‌ها نمایندگان چه طبقات و گروه‌های اجتماعی هستند. کارکرد اجتماعی توحید این بوده که ما آمدیم شما را از به ارباب یکدیگر برهانیم و به بندگی خدا و تساوی در مقابل او فرا بخوانیم. بنابراین یک موحد نمی‌تواند نسبت به فقر و استثمار و اختلاف طبقاتی و فلاکت دنیوی بی‌تفاوت باشد، این استثمار و فلاکت به هر نامی باشد.
نقد مرحوم علامه حکیمی، به وضعیت فعلی چه بود؟ چه چیز باعث شد که ایشان با پذیرش جایزه خوارزمی مخالفت کند؟

ایشان پیش از انقلاب منتقد طاغوت بود و الان از قارون اقتصادی ناراضی بود. می‌دانیم که یکی از شعارهای انقلاب ایران، عدالت علوی و برپایی حکومت عدل علی بود، اما واقعیتی که به خصوص بعد از جنگ پدید آمد و خط اقتصادی و اجتماعی که توسط دولت‌های از دوره سازندگی تاکنون تعقیب شد، جامعه‌ای با اختلافات طبقاتی حتی پیش از انقلاب پدید آورد. با بحران‌های اقتصادی-اجتماعی که موجب فقر و فلاکت شده است. در فقدان فضیلت‌ها و ارزش‌هایی چون عدالت، جامعه سالم متوازن از دست رفته است و ضدارزش‌ها به ارزش بدل شده. حتی می‌بینیم بچه پولدارها یا

Rich Kids به این برتری افتخار می‌کنند و تفاخر به زندگی «لاکچری» و تجملات، ارزشمند شده است. نمودهای این امر را در شهر و در رفتارهای مردم در جامعه می‌بینید. در سطح رسمی و تبلیغاتی هم شاهد مدرک‌گرایی و نمودگرایی هستیم. فرمالیسم مذهبی و سیاسی باعث شده واقعیت‌ها چیز دیگری باشند. به همین علت ایشان از رسانه‌ای شدن و عکس و تفصیلات و جوایز اجتناب می‌کرد و نمی‌خواست به یک اندیشمند رسمی و دولتی بدل شود. از این نظر همواره در حاشیه بود و نادیده گرفته می‌شد و سبک فکری و زیستش مورد تمسخر قرار می‌گرفت. از این حیث منتقد این وضعیت بود.
آیا در سال‌های پایانی زندگی با ایشان در ارتباط بودید؟

ایشان در سال‌های گذشته در منزلی نزدیک حسینیه ارشاد زندگی می‌کرد و چندین بار نزد ایشان رفته بودیم و به واسطه دانشجویانی که با او در ارتباط بودند، جویای احوالات‌شان بودم. در تماس‌هایی که داشتیم، از خاطرات‌شان، فشارها و تبلیغاتی که در زمان شریعتی و اکنون وجود دارد، بحث و گفت‌وگو می‌شد.

در رابطه با آن وصیت معروف دکتر شریعتی هم بفرمایید. گویا دکتر شریعتی، مرحوم حکیمی را وصی آثار خود خوانده بود و از ایشان خواسته بود که آثار او را مورد بازنگری و اصلاح قرار دهد.

منظور دکتر شریعتی در وصیت‌شان این بوده که شما (علامه حکیمی) آثار بنده را که از سوی منتقدان، از نظر منابع و اخبار و احایث و روایات اسلامی، مورد حمله است، مورد بازبینی قرار دهید و نظرتان را بگویید و هر چه شما بگویید من می‌پذیرم، به این معنا که این روشی از جانب شریعتی بوده که اهل گفت‌وگوست و نقدها و نظرات یک صاحب‌نظر وثیق و مورد قبول و اجماع جامعه دینی و اسلامی می‌پذیرد. مرحوم حکیمی هم بعد از خواندن آثار شریعتی، به دلایل مختلفی که استاد اسفندیاری ذکر کرده‌اند، از این کار اجتناب می‌کنند، از جمله دلایل اینکه اگر ما در خود آثار دست ببریم، مورد قبول نیست و همچنان که مرحوم شهید بهشتی هم گفته بود، نمی‌توان در خود اثر یک نویسنده دست برد، زیرا ممکن است فردا ثابت شود که نظر او درست بوده است. اگر نظری هم هست، باید پاورقی یا در حاشیه‌ای، نقد و نظر نوشته شود. دلیل دیگر اینکه آثار دکتر شریعتی، در دوران انقلاب به صورت میلیونی منتشر شده و در همه جا در دسترس هست، الان هم در اینترنت به صورت آنلاین در دسترس است، بنابراین اینکه بگوییم یک روایت جدید هست و آن را بگذاریم، معنی ندارد. سوم اینکه از نظر مرحوم حکیمی، آثار شریعتی دارای یک ایراد اساسی ساختاری نبود که بخواهد آن را تغییر دهد، تنها نکات و مستندسازی‌هایی باید صورت بگیرد که این کار حین بازنشر آثار با توصیه و مشورت متخصصانی مثل ایشان صورت می‌گیرد. به این دلایل مرحوم حکیمی این کار را انجام نداد و گفت در مجموع ایراد اساسی ندیده‌ام. آقای اسفندیاری هم این را در سی‌امین سالگرد دکتر شریعتی تاکید کرد. مرحوم حکیمی به ما سفارش می‌کرد که در رسانه‌ها بنویسیم و بحث کنیم تا این جوی را که علیه شریعتی ایجاد شده تا حدودی رفع کنیم.
خاطره‌ای هم از ایشان دارید؟

بله، زندگی ایشان واقعا دانشجویی یا طلبگی و بسیار ساده بود. یک مشت کتاب و چند وسیله ساده و ضروری معاش مثل فرش و یخچال و… حتی روی زمین می‌نشست. گاهی دانشجویی هم به ایشان کمک می‌کرد. این نحوه زیست ایشان در خیابان شریعتی و منطقه شمال تهران جالب توجه بود، همچنین حساسیت‌شان نسبت به وضعیت محرومین و سختی‌هایی که برای جامعه از حیث معیشتی به وجود آمده قابل توجه بود. ایشان به هیچ‌وجه یک شخصیت فرهنگی ذهنی یا مجرد و انتزاعی نبود، بلکه به شکل زیست مردم و سختی‌هایی که متحمل می‌شوند، توجه داشت و این موجب انتقاد و اعتراض‌شان می‌شد.

منظور دکتر شریعتی در وصیت‌شان این بوده که شما (علامه حکیمی) آثار بنده را که از سوی منتقدان، از نظر منابع و اخبار و احایث و روایات اسلامی، مورد حمله است، مورد بازبینی قرار دهید و نظرتان را بگویید و هر چه شما بگویید من می‌پذیرم، به این معنا که این روشی از جانب شریعتی بوده که اهل گفت‌وگوست و نقدها و نظرات یک صاحب‌نظر وثیق و مورد قبول و اجماع جامعه دینی و اسلامی می‌پذیرد.
مرحوم حکیمی هم بعد از خواندن آثار شریعتی، به دلایل مختلفی که استاد اسفندیاری ذکر کرده‌اند، از این کار اجتناب می‌کنند، از جمله دلایل اینکه اگر ما در خود آثار دست ببریم، مورد قبول نیست و همچنان که مرحوم شهید بهشتی هم گفته بود، نمی‌توان در خود اثر یک نویسنده دست برد، زیرا ممکن است فردا ثابت شود که نظر او درست بوده است.
اگر نظری هم هست، باید پاورقی یا در حاشیه‌ای، نقد و نظر نوشته شود. دلیل دیگر اینکه آثار دکتر شریعتی، در دوران انقلاب به صورت میلیونی منتشر شده و در همه جا در دسترس هست، الان هم در اینترنت به صورت آنلاین در دسترس است، بنابراین اینکه بگوییم یک روایت جدید هست و آن را بگذاریم، معنی ندارد. سوم اینکه از نظر مرحوم حکیمی، آثار شریعتی دارای یک ایراد اساسی ساختاری نبود که بخواهد آن را تغییر دهد، تنها نکات و مستندسازی‌هایی باید صورت بگیرد که این کار حین بازنشر آثار با توصیه و مشورت متخصصانی مثل ایشان صورت می‌گیرد. به این دلایل مرحوم حکیمی این کار را انجام نداد و گفت در مجموع ایراد اساسی ندیده‌ام.

هرکاری که می‌خواهی بکن

متن زیر، بخشی از نامه‌ای است که علی شریعتی با امضای علی سربداری با عنوان «وصیت شرعی» در آذر ۱۳۵۵ خطاب به استاد محمدرضا حکیمی نوشته و ۶ ماه قبل از مرگش شخصا به دست ایشان رسانده است. «و اما… برادر! من به اندازه‌ای که در توان داشتم و توانستم در این راه رفتم و با اینکه هر چه داشتم فدا کردم از حقارت خویش و کار خویش شرم دارم و در برابر خیلی از «بچه»ها احساس حقارت می‌کنم. در عین حال، لطف خداوند به کار ناچیز من ارزش و انعکاس بخشیده است که هرگز بدان نمی‌ارزم و می‌بینم که: «کم من ثناء جمیل لست اهلا لهه نشرته» و اکنون بدترین شرایطی را که یک انسان ممکن است بدان دچار شود می‌گذرانم و سرنوشتی جز مرگ یا بدتر از مرگ ندارم. با این همه، تنها رنجم این است که نتوانستم کارم را تمام کنم و بهتر بگویم، ادامه دهم و این دریغی است که برایم خواهد ماند. اما رنج دیگرم این است که بسیاری از کارهای اصلی‌ام به همان علت همیشه، زندانی زمانه شده و به نابودی تهدید می‌شود، آنچه هم از من نشر یافته، به دلیل نبودن امکانات و کم بودن فرصت، خام و عجولانه و پرغلط و بد چاپ شده است و تمامی آن را نه به عنوان کارهای علمی، تحقیقی، که فریادهایی از سر درد، نشانه‌هایی از یک راه، تکان‌هایی برای بیداری، ارایه طریق، طرح‌هایی کلی از یک مکتب، یک دعوت، جهات و ایده‌ها و بالاخره نوعی بسیج فکری و روحی در جامعه باید تلقی کرد و آن هم در شرایطی تبعیدی، فشار، توطئه، فرصت گذرا و حالتی که هر لحظه‌اش انتظار فاجعه‌ای می‌رفت. آنها همه باید تجدیدنظر شود، از نظر علمی غنی شود و خورشت بخورد، غلط‌گیری معنوی و لفظی و چاپی شود. اینک، من، همه اینها را که ثمره عمر من و عشق من است و تمام هستی‌ام و همه اندوخته‌ام و میراثم را با این وصیت شرعی، یکجا به دست شما می‌سپارم و با آنها هر کاری که می‌خواهی بکن.»مشهد آذر۵

یک کارشناس اقتصادی با بیان اینکه قانون مالیات بر ارزش‌افزوده یک سری مشکلات را برای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان به وجود آورده است، گفت: بعضی از این ضعف‌ها ناشی از عملکرد سازمان امور مالیاتی است.
عبدالرضا ارسطو در گفت‌وگو با میزان، در خصوص منشأ مشکلات قانون مالیات بر ارزش‌افزوده گفت: این قانون در سال ۱۳۷۸ مصوب شده و مدت‌ها از اجرای آن می‌گذرد و یک سری مشکلات را برای فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان به وجود آورده است که بعضی از آن‌ها ناشی از خلاءها و ضعف‌های قانونی بوده و نیازمند اصلاح قانون مالیات بر ارزش‌افزوده بوده است، اما بعضی از این ضعف‌ها هم ناشی از عملکرد سازمان امور مالیاتی است.

وی درباره چالش‌های موجود در پرداخت مالیات بر ارزش‌افزوده توسط فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان گفت: یکی از اصلی‌ترین مشکلات فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان این است که وقتی اعتبار مالیاتی آنان موردپذیرش قرار نمی‌گیرد، یعنی آنجایی که حساب آنان بستانکار می‌شود، این اعتبار مالیاتی از جیب فعال اقتصادی می‌رود و یا باید این را بر روی قیمت تمام‌شده کالا و محصول بیاورد یا اینکه از جیب خود پرداخت کند.

ارسطو افزود: از جمله مشکلات اصلی دیگر اجرای این قانون می‌توان به طولانی بودن فرایند استرداد مالیات بر ارزش‌افزوده، پرداخت توسط صادرکنندگان، نحوه ممیزی، رسیدگی به کارنامه‌های مالیاتی و از لحاظ مشکلات جزئی نیز به عدم معاف بودن خطوط تولید و تجهیزات صنعتی کالاها و حمایت نامتوازن از کالاهای خارجی در برابر کالاهای داخلی و ازاین‌دست مسائل می‌توان اشاره کرد.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: موارد ذکر شده از جمله مشکلات و موضوعاتی بود که فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان در سال‌های گذشته به‌کرات با آن مواجه می‌شدند، که نیازمند اصلاح قانون مالیات بر ارزش‌افزوده بود و این قانون بعد از حدود ۵ سال بررسی در دولت، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان درنهایت ۱۲ تیرماه ۱۴۰۰ توسط مجلس شورای اسلامی و دولت ابلاغ شد.

وی افزود: بر اساس این قانون جدید دولت ۶ ماه فرصت دارد تا مقدمات و بسترهای اجرایی لازم برای قانون جدید را فراهم کند و تقریباً از نیمه دی‌ماه سال جاری قانون جدید باید اجرایی شود، و اگر با اجرای این قانون سازمان‌های مالیاتی و سایر دستگاه‌های معتبر تکالیف خود را به‌درستی انجام دهند، مسلماً شاهد کاهش مشکلات مؤدیان خواهیم بود.

ارسطو در خصوص مهم‌ترین موارد اصلاحی در قانون مالیات بر ارزش‌افزوده گفت: یکی دیگر از مشکلات واحدهای تولیدی با قانون مالیات بر ارزش‌افزوده بحث تاریخ تعلق این مالیات بود که در قانون قدیم به معاملات اقساطی و معاملات غیر نقد که تولیدکنندگان هنوز پولی دریافت نکرده بودند توجه نشده بود و تولیدکنندگان مجبور بودند که مثل معاملات نقد این مالیات را پرداخت کنند و در غیر این صورت مشمول جریمه می‌شدند که در قانون جدید این مشکلات دیده‌شده و سعی بر کاهش یا برطرف شدن این مشکلات شده است.

این فعال امور مالیاتی افزود: در قانون جدید یکی از بزرگ‌ترین اصلاحات و تغییرات مربوط به این موضوع می‌شود که سازمان امور مالیاتی مکلف است تمام اعتبارات مالیاتی فعالان اقتصادی را بپذیرد مگر اینکه بر اساس اسناد و مدارک معتبر اثبات کند که فعال اقتصادی این اعتبار مالیاتی را ندارد و با استفاده از فاکتورهای صوری این اعتبار مالیاتی را به وجود آورده است.

یک تحلیلگر اقتصادی با بیان اینکه شرایط فعلی اقتصاد کشور گواهی پایین آوردن قیمت‌ها را نمی‌دهد، تاکید کرد: لازم است هماهنگی‌های اقتصادی افزایش یابد.

صدای بورس- میلاد عبداللهی؛ انتظار می‌رود تیم جدید اقتصادی دولت هماهنگ عمل کنند، توجه به بازارها و عدم قیمت‌گذاری دستوری مهمترین نکاتی است که دولت باید به آن توجه کند.

هادی حق شناس، استاد دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی در گفت‌وگو با خبرنگار صدای بورس، ضمن بیان مطلب بالا گفت: اینکه در عمل تا چه مقدار می‌توان به برنامه‌ها توجه کرد، موضوع جداگانه‌ای است، باید بگوییم زمانی که اقتصاد متزلزل می‌شود همه متغیرها در اختیار مجری نیست. وزارت اقتصاد یک ضلع این برنامه‌هاست و اینکه اضلاع دیگر تیم اقتصادی به عنوان مثال، سازمان برنامه و بودجه یا سایر وزارت‌خانه‌های اقتصادی تا چه میزان می‌توانند هماهنگ باشند موضوع مهمی است.

وی افزود: برای وزارت اقتصاد مهم است که تامین مالی واقعی باشد و برای بانک مرکزی اهمیت دارد که استقراض دولت از بانک مرکزی حداقل باشد. به عبارت دقیق‌تر بانک مرکزی نباید پول قرضی به سایر بخش‌های اقتصادی بدهد، چراکه منجر به تورم افزایشی می‌شود و بانک مرکزی را پاسخگو می‌کند. اگر رونقی در اقتصاد ایجاد نشود یا فضای کسب و کار مطلوب نباشد، مساله بزرگی برای وزارت اقتصاد خواهد شد، به عنوان مثال مهم است مالیات‌ها وصول شود.

کاهش مالیات مطلوب وزارت اقتصاد نیست

حق شناس ادامه داد: دیدیم که شب گذشته وزیر صمت گفت، دولت قصد دارد مالیات بنگاه‌های اقتصادی را از ۲۵ به ۱۰ دردرصد کاهش دهد، این برای بخش صنعت و معدن مطلوب و آنها می‌توانند سود خود را صرف تولید کنند، اما برای وزارت اقتصاد به دلیل اینکه یکی از راه‌های تامین منابع بودجه مالیات است، مطلوب نیست.

وی افزود: باید مسائل را به شکل یک بسته جامع دید و توانمندی اجرا را دو چندان کرد. اینکه اقتصاد را خوب بفهمیم، بخواهیم فهم خود را اجرا کنیم و اینکه بتوانیم اجرا کنیم، هرکدام مساله جداگانه‌ای است. لازم است تمام اعضای تیم اقتصادی دولت، مانند وزارت اقتصاد عمل و علم اقتصاد را درک کنند.

او ادامه داد: تا زمانی که تیم اقتصادی به راهبرد مشترک نرسد، اوضاع تغییری نمی‌کند. برنامه‌ها گرچه متناسب با بخشی از اقتصاد است، اما اینکه در عمل چه اتفاقی می‎‌افتد، باید منتظر باشیم. در پنج برنامه گذشته در دولت‌ها و شرایط سیاسی مختلف شعار رشد اقتصادی هشت درصد مشترک بود، اما چنین اتفاقی نیفتاد و بخشی از شرایط از بیرون به اقتصاد تحمیل شد.

بیشتر بخوانید: راهکاری برای مهار تورم وجود دارد؟

او با بیان اینکه باید چند هفته منتظر باشیم و ببینیم تیم جدید اقتصادی چطور عمل می‌کند، گفت: برای پیش‌بینی بازارهای مالی و دارایی در روزهاتی آتی متغیرهای بسیاری ملاک است تا به ارزیابی واقع بینانه برسیم.

وی در خصوص وعده‌های برخی وزیران مبنی بر کنترل تورم و پایین آوردن قیمت‌ها تصریح کرد: ما برخی مسائل را آینده خوب می‌توانیم تحلیل و بیان کنیم، اما در وضعیت حال مشکل داریم. متغیرهای اقتصاد در حال حاضر گواهی چنین امری را نمی‌دهد.

تهران- ایرنا- رییس جمهوری در دیدار اعضای دولت سیزدهم با رهبر انقلاب اسلامی، رسیدگی به مسئله «کرونا» و «حل مشکلات اقتصادی و معیشتی» را اولویت‌های اصلی دولت سیزدهم برشمرد. حل مشکل تورم و تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز، دو اولویت دیگر دولت در زمینه مسائل اقتصادی است.

وزیر امور خارجه کشورمان در دیدار با وزیر خارجه دولت کویت، ضمن قدردانی از حضور وی در مراسم تحلیف سیزدهمین رئیس جمهور اسلامی ایران از سوی امیر کویت در خصوص موضوعات مورد علاقه دو کشور به گفت‌وگو و تبادل نظر پرداخت.

به گزارش ایسنا، حسین امیر عبداللهیان در این دیدار با مرور بر روابط دوکشور در حوزه های مختلف سیاسی و اقتصادی، بر ضرورت فعال سازی روابط و به فعلیت در آوردن توافقات پیشین دو کشور تاکید کرد و آمادگی کامل جمهوری اسلامی ایران برای گشایش همکاری‌های فی‌مابین را مورد تصریح قرار داد.

امیر عبداللهیان با تشریح دیدگاه دولت سیزدهم در حوزه سیاست همسایگی و اهمیت همکاری بین کشورهای منطقه، از هرگونه اقدام برای فعال کردن کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی دو کشور با بهره گیری از روش‌های خلاقانه اعلام حمایت کرد.

احمد ناصر المحمد الصباح وزیر امور خارجه دولت کویت نیز در این دیدار با ابلاغ سلام امیر کویت به رئیس جمهور کشورمان ضمن برشمردن ضرورت های منطقه در نگاه به آینده از ابعاد مختلف، نقطه نظرات خود در زمینه ضرورت فعال کردن همکاری ها خصوصا تنظیم آن در چارچوب کمیسیون مشترک همکاری ها را تبیین کرد.

سامانه صنعتگران باهمکاری شورای عالی مناطق آزاد برای نخستین‌بار در سطح مناطق ویژه اقتصادی بنادر کشور در بندرامیرآباد راه اندازی شد.
خبرگزاری میزان – بنا به اعلام سازمان بنادر و دریانوردی، بندرامیرآباد، با هدف صدور جواز تاسیس و پروانه بهره برداری شرکت‌های سرمایه‌گذار مستقر در اراضی منطقه ویژه اقتصادی، با همکاری شورای مناطق آزاد اقدام به راه اندازی سامانه صنعتگران کرده است.

با راه اندازی سامانه صنعتگران بندرامیرآباد، ایجاد و دریافت مجوز‌های لازم سرمایه گذاری صنعتی در منطقه ویژه اقتصادی این بندر تسهیل و تسریع می‌شود.

طبق آخرین دستورالعمل‌ها و ابلاغیه سازمان‌های بالادستی صدور مجوز‌های صنعتی در مناطق ویژه اقتصادی باید از طریق سامانه یکپارچه صنعت‌گران صورت گیرد.

پروفسور برجسته اقتصاد نظری در دانشگاه کانسای مزایای اقتصادی بازی های المپیک توکیو را برآورد کرد.

به گزارش ایسنا و به نقل از کیودو، برآوردهای یک محقق نشان می دهد که مزایای اقتصادی المپیک و پارالمپیک توکیو حدود ۶.۱۴ تریلیون ین (۵۵.۷۵ میلیارد دلار) خواهد بود اما سازمان دهندگان ژاپنی بیش از ۲ تریلیون ین متحمل ضرر خواهند شد.

به گفته کاتسوهیرو میاموتو پروفسور برجسته اقتصاد نظری در دانشگاه کانسای، ۳.۴ تریلیون ین از هزینه های مربوط به ساخت و ساز تاسیسات از جمله استادیوم ملی و دهکده ورزشکاران در حال حاضر به جامعه منتقل شده است.

از کسری بودجه ، خسارت شهر توکیو ۱.۴۱ تریلیون ین و دولت مرکزی ۸۷۴ میلیارد ین است و مابقی آن توسط کمیته سازماندهی بازیهای المپیک متحمل شده است.

وی گفت: بر اساس ارقامی که توسط نهادهای مسئول به طور عمومی اعلام شد، آنها را به طور عینی محاسبه کردم.

این پروفسور گفت که برآوردهای او شامل آثار سوء ناشی از شیوع ویروس کرونا نیست.

بازیهای المپیک به مدت ۱۷ روز پشت درهای بسته برگزار شد.

پارالمپیک که از روز سه شنبه آغاز شد، تا ۵ سپتامبر ادامه خواهد داشت و این رقابت ها نیز بدون حضور تماشاگر برگزار می شود.

معاون اول قوه قضاییه در مجتمع تخصصی ویژه رسیدگی به جرائم اقتصادی حضور یافت.

به گزاش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما، حجت الاسلام و المسلمین محمد مصدق در این بازدید در جریان نحوه رسیدگی به پرونده‌ها قرار گرفت.

یک اقتصاددان گفت: وجود مناطق آزاد همچون مُسکن است، در صورتی که مناطق آزاد در کشور ایجاد شود، ایران نجات پیدا می کند.
صدای بورس- محبوبه قرمزچشمه؛ دلار در مرز ۲۸ هزار تومان، قطعی برق صنایع، نبود حمایت‌های دولت در صنایع، مالیات‌های ناعادلانه، قیمت‌گذاری دستوری، ناترازی بودجه، توزیع رانت، تشدید فقر، بحران آب، نبود شفافیت، فرارمغزها و… مشکلاتی است که در زندگی مردم رسوخ کرده است. اقتصاددانان، وزاری پیشنهادی دولت رئیسی هرکدام راهکارهای مختلفی را برای خروج از وضعیت فعلی ارائه می دهند.

علی فخر موحدی، کارشناس اقتصادی در گفت و گو با صدای بورس اظهار کرد: رئیس قوه قضائیه، رئیس جمهور شده است یعنی از یک نهاد پرسش گر در قوه قضائیه به قوه مجریه ای آمده که مردم نسبت به آن مطالبه گر هستند. در رئیس قوه قضایه تحکم می کند اما در قوه مجریه، رئیس جمهور و وزرا باید پاسخگو باشند.
فاصله بسیار از نوشته مکتوب تا راهکار عملیاتی

وی افزود: وزارت اقتصاد، وزارت صمت، نفت و راه و شهرسازی شاهرگ های حیاتی کشور هستند. برنامه های خاندوزی، فاطمی امین، محرابیان و قاسمی در مجلس شورای اسلامی ارده شده و به نظر رای نهایی را خواهد آورد به عبارتی اکنون این گزینه ها به عنوان وزاری دولت رئیسی محسوب می شوند. اما نکته آن است که برنامه های اعلام شده این دو وزارت خانه آرمان گرایانه و رویایی است، از نوشته مکتوب تا راهکارهای عملیاتی فاصله بسیار زیادی است.
تصمیمات پشت درهای بسته اتخاذ نشود

این اقتصاددان با اشاره به مشکلاتی همچون تورم، کسری بودجه، ناترازی ارزی و مشکلات کلان مدیریتی گفت: راهکار برون رفت از مشکلات و شرایط کنونی این است که دولت مسائل را با مردم صادقانه مطرح کند و پشت درهای بسته تصمیمات اتخاذ نشود. باید کل مجموعه نظام با هم احساس درد و همکاری کنند، در کشور نباید چندین مجموعه شبه دولتی وجود داشته باشد، بهترین پیشنهاد اینکه این مجموعه‌ها به عنوان معاونت‌های جدید به رییس جمهور ملحق شوند.

فخر موحدی با اشاره به پروژه ای که در سال ۱۳۸۶ ارایه داد،‌ گفت: یک شوک اقتصادی می تواند ایران را نجات دهد. این حاصل نخواهد شد مگر با شجاعت و سیستم به طور کامل آزاد. ایران باید به یک منطقه آزاد تبدیل شود، وجود مناطق آزاد فعلی همچون مُسکن است.

وی بیان کرد: اگر کل کشور منطقه آزاد شود، ایران نجات پیدا می کند، تولید رونق می گیرد، صنایع نوسازی می‌شود، بساط بانک‌های ربا خوار جمع می شود، کارخانه های انگل و رانتی تعطیل و رفاه برای عموم حاصل خواهد شدو از همه مهمتر اصل موضوع تحریم با این حرکت نابود می شود و تمام کشورها از جمله چین و روسیه و اروپا و ژاپن و غیره برای حضور در بازار ایران و همسایه ها مسابقه خواهند داد.

وی افزود: هر چه رانت در صنعت تزریق کنیم نتیجه اش می شود صنعت خودرو؛ صنعتی هزینه بر و انرژی بر که سربار دولت است. اقتصاددان باید هوشمند و وزیر باید هوشمندتر باشد، باید یک شجاعت در نظام ایجاد شود که به خودروسازی که مثل بچه لوس است دیگر پول ندهیم، باید در یک اقتصاد آزاد خودروساز داخلی را مجبور به همتراز شدن با استاندارد های جهانی کرد.

با این شرایط ارزی باید با نسل ۶ صنعت خداحافظی کنیم

این کارشناس اقتصادی گفت: عمر صنعت کشور بالای ۳۵ سال است، برخی صنایع ۵۰ و برخی ۱۰ سال است در کشور راه اندازی شده‌اند. هزینه تمام شده محصول بالاست و اگر رانت‌های انرژی که آفت تولید است، حذف شود، در بیشتر گروه کالایی هایی که به آنها افتخار می کنیم، مزیت رقابتی در سطح بین المللی نداریم.

وی عنوان کرد: بعد از شوک ارزی که در ایران ایجاد شد، باید با نسل ۵ و ۶ صنعت خداحافظی کنیم، صنایعی که اکنون در کشور با عنوان صنایع با تکنولوژی بالا (های تک) مطرح می شوند، نسل ۳ تکنولوژی هستند در حالی که در جهان با نسل ۵ در حال خداخافظی‌اند و وارد نسل ۶ و سپس هوشمند سازی صنایع و تکنولوژی ها شده‌اند.

اقتصاد یک موجود فهیم و هوشمند است

وی افزود: اقتصاد موجود فهیم و هوشمندی است. همانطور که یک پزشک غیرماهر نمی‌تواند باعث بهبود بیمارش شود، افراد نامتبحر هم نتوانستند اقتصاد را تا کنون به مقصد برسانند. مجموعه اتقافاتی که در کشور رخ داده باعث شده اقتصاد به شرایط کنونی برسد. در اقتصاد ایران فقط یک دشمن نداریم، ادعای دوستی چین و روسیه مطرح می‌شود، در حالی که این دو حتی در تامین واکسن حضور نداشتند.

فخر موحدی گفت: متاسفانه در طول سال های گذشته نتوانستیم ارتباط درستی با غرب و شرق برقرار کنیم. نمی توان گفت با دنیا کار نداریم و می‌خواهیم در منطقه کار کنیم، موقعیت جعرافیایی( ژئو استراتژیک ایران ) در بین ۵ کشور اول دنیاست. ما این موضوع را درک نکردیم؛ در واقع با این موقعیت جغرافیایی و امکانات و منابع و نعمت های بی نظیر الهی می توانستیم منافعی خارق العاده داشته باشیم که به رشد اقتصادی دو رقمی در سال دست پیدا کنیم.

وی افزود:سواحل مستعد و وسیع، وجود خلیج فارس، دریای خزر، معادن غنی، موقعیت های کشاورزی مناسب، ذخایر گازی عظیم، ذخایر نفتی عظیم و از همه مهمتر سرمایه مردمی منابع ما هستند و متاسفانه با در اختیار داشتن تمام این منابع مشکل مدیریت اقتصادی داریم.

پیشنهاد جدید اقتصادی کره جنوبی به ایران از پیشنهاد طالبان به این کشور در مورد منابع افغانستان منشا می گیرد.

به گزارش تحریریه، بیرون رفتن آمریکا از هند باعث شده است تا منابع معدنی این کشور از دسترس ایالات متحده و هند خارج شده و آمریکا به دنبال پوششی باشد که متحد طالبان یعنی پاکستان را نرنجاند و جای هند را بگیرد و ظاهرا این نقش می تواند به کره جنوبی سپرده شود.

عبدالقهار بلخی از مقامات ارشد طالبان در گفتگو با خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی، گفت: افغانستان مملو از منابع معدنی بکر و دست نخورده است. کره جنوبی به عنوان تولید کننده ای پیشتاز در زمینه لوازم الکترونیک در دنیا می تواند بر اساس منافع متقابل با کشور ما کار کند. در اینجا ما همچنین می توانیم به عنوان یک کریدور اقتصادی که کشورهای آسیای جنوبی و مرکزی را به هم متصل می کند، عمل کنیم. افغانستان کشوری غنی از منابع معدنی مانند مس، طلا، نفت، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، زغال سنگ، سنگ آهن، خاکهای کمیاب، لیتیوم، کروم، سرب، روی، سنگهای قیمتی، تالک، گوگرد، تراورتن، گچ و سنگ مرمر است.

به دنبال این اظهارنظر عبدالقهار بلخی؛ یو کانگ هیون سفیر کره جنوبی در ایران نیز زبان باز کرد و در دیدار با رئیس اتاق بازرگانی ایران وارد موضوع شد و با اشاره به میلیارد دلار اموال بلوکه شده ایران در کره جنوبی اظهار داشت: دلیل وجود این حجم از پول ایران در کره‌جنوبی این است که قبل از شروع تحریم‌ها ۱۷ درصد صادرات نفت ایران وارد کره‌جنوبی و ۱۶ درصد گاز وارداتی کره از ایران تامین می‌شد، برای همین این رقم تا این حد بالاست. کره‌جنوبی به دنبال آینده جدید است و در این راستا وعده می‌دهم که تمام تلاش خود را برای توسعه روابط اقتصادی بین دو کشور انجام دهم.

اگر کره جنوبی با طالبان برای استفاده از مواد معدنی افغانستان به توافق برسد، بازهم تنها کریدور ممکن برای انتقال این مواد باارزش بندر چابهار ایران است و پاکستان و چین به کره جنوبی به عنوان متحد نزدیک آمریکا دسترسی زمینی نمی دهند. البته می توانند بازهم روی سردرگمی سیاست خارجی ایران حساب کرده و امیدوار به تکرار ترکمانچای هندی، این بار با کره جنوبی در در بندر راهبردی چابهار باشند!