اقتصاد یکی از مهم ترین مسائلی است که با زندگی بشر گره خورده و قابل جدا شدن نمی باشد. یک اقتصاد قوی یا ضعیف می تواند روی جنبه های نظامی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به شدت تاثیر بگذارد.
تحریم، قحطی، بیکاری، شکاف طبقاتی، تورم، رکود و… نمونه هایی از پیامد های اقتصاد ضعیف است.
مسائل اقتصادی پیچیده هستند اما باید با آن ها آشنا بود. جامعه ای که ازمفاهیم و علل اقتصادی بی خبر باشد، قطعا محکوم به عقب ماندگی است. متاسفانه سران دنیا نمی خواهند که مردم از مفاهیم و علل اقتصادی باخبر باشند، چرا که مردم با آگاهی نسبت به یک مسئله و خطرات و ریسک های آن، قطعا بهتر از زمان نا آگاهی عمل خواهند کرد و دیگر نمی شود آن ها را با یک خبر یا یک مصاحبه فریب داد.
حال که از اهمیت اقتصاد و در هم تنیدگی آن با دیگر جوانب آگاه شده ایم، بهتر است با برخی مفاهیم اقتصادی نیز آشنا شویم:
کالا و خدمات
منظور از کالا همان اشیایی است که قابل لمس هستند و به وسیله مواد اولیه توسط دستگاه ساخته می شوند.
خدمات، قابل لمس نیستند و در اصل یک نوع کار یا خدمت به حساب می آِیند.
شستن ماشین توسط کارواش، نوعی خدمت است.
کالای مصرفی و واسطه ای
کالای مصرفی در واقع به آن دسته از کالاهایی گفته می شود که پس از تولید، مستقیما مصرف می شوند.
مثل لباس، دستمال کاغذی، وسایل ورزشی، لوازم برقی و…
کالا های واسطه ای نیز به کالا هایی گفته می شود که توسط کار خانه های تولیدی، خریداری شده و از آن ها برای تولید کالاهای دیگر استفاده می شود.
مثل آلومینیوم خریداری شده برای ساخت درب و پنجره.
واردات کالا های واسطه ای وابستگی کم تری نسبت به واردات کالا های مصرفی ایجاد می کند.
تولید ناخالص ملی (GNP)
قدرت اقتصادی کشور ها را با معیار های مختلفی می سنجند. از مهم ترین شاخص های سنجش، تولید ناخالص ملی است.
این مفهوم از روی کالا و خدمات تعریف می شود.
به زبان ساده ارزش پولی تمام کالا ها و خدماتی که افراد یک کشور در طول یک سال تولید کرده اند را تولید ناخالص ملی می نامند.
برای مثال فرض کنید درکشوری در طول یک سال، از فروش اتومبیل، ۳۰۰ میلیارد تومان، لوازم برقی، ۳۰ میلیارد تومان و از فروش مواد غذایی، ۵۰ میلیارد تومان به دست آمده است. با جمع زدن این ارقام، میزان تولید ناخالص ملی آن کشور نیز به دست می آید.
منظور از کلمه ی ناخالص، این است که در حین تولید یک محصول، دستگاه دچار فرسودگی جزئی یا خرابی می شود و باید تعمیر یا جایگزین شود.
اگر هزینه ی تعمیر یا جایگزینی را از تولید ناخالص ملی کم کنیم به مقدار خالص می رسیم.
منظور از کلمه ی ملی، این است که اگر محصولی توسط اعضای یک ملت تولید شود، در دسته ی تولیدات ناخالص ملی قرار می گیرد، اگر چه این افراد در خارج از کشور به تولید مشغول باشند.
تولید ناخالص داخلی (GDP)
این مفهوم تفاوت چندانی با مفهوم تولید ناخالص ملی ندارد. اعداد و ارقام هر دو نزدیک به هم می باشد. تنها تفاوت میان تولید ناخالص ملی و داخلی در این است که در تعریف مفهوم تولید ناخالص داخلی، فقط تولید در داخل کشور مورد نظر است خواه محصول ایرانی باشد یا خارجی.
مثلا اگر یک شرکت چینی درون ایران گوشی تولید کند، جزء تولیدات ناخالص داخلی محسوب می شود.
درآمد ملی و درآمد سرانه
مجموع درآمدی که در طول سال به اعضای یک ملت پرداخت می شود، درآمد سالانه نامیده می شود.
اگر درآمد سالانه را بر تعداد جمعیت یک کشور تقسیم کنیم، میزان درآمد سرانه آن کشور به دست می آید.
ارزش افزوده
به زبان ساده زمانی که یک کالا از یک مرحله از تولید به مرحله دیگری می رود، ارزش پولی آن نیز بالاتر می رود.
به عبارت دیگر ارزش افزوده، تفاوت بین ارزش محصول تولید شده با مجموع ارزش مواد اولیه، به علاوه ی ارزش پولی ملزومات، به علاوه ی ارزش پولی کالا های واسطه ای استفاده شده در تولید آن می باشد.
قانون عرضه وتقاضا
به زبان ساده تقاضا همان میل مشتری برای خرید و عرضه، همان در معرض گذاشتن اجناس برای فروش است.
اگر میزان تقاضا بالا باشد ولی عرضه پایین باشد، افزایش قیمت ها و اگر میزان تقاضا کم باشد و عرضه بالا باشد، کاهش قیمت ها را به همراه خواهد داشت.
تورم
در واقع افزایش عمومی سطح قیمت ها را تورم می گویند.
به زبان ساده تر هرگاه مقدار پول موجود در جامعه بیش تر از میزان تولید باشد، تورم به وجود می آید.
این به معنی است که تعداد مشتری بیشتر از تعداد اجناس مورد نظر است و بر اساس قانون عرضه و تقاضا، قیمت ها افزایش پیدا می کنند.
نقدینگی
به طور کلی میزان کل پول موجود در کشور را نقدینگی می گویند.
از اسکناس و مسکوکات (سکه ها) گرفته تا شبه پول (سپرده، پس انداز و…) همه این ها جزء نقدینگی به حساب می آیند.
پایه پولی
تمام پولی که در دست مردم است، به علاوه ی سپرده های بانکی، به علاوه وجوه نقد نگهداری شده در بانک ها، پایه پولی کشور را تشکیل می دهند.