بعضی سیاستگذاران به اشتباه بر این باورند، بازارهایی که تابلوی مشخص و رسمی دارند، مانند بازار سرمایه میتوانند در ایجاد یا کاهش هیجانات در بازارهای دیگر تاثیرگذار باشند. به بیان دیگر آنها با یادآوری بازار حبابی سال ۹۹، تصور میکنند درصورت افزایش شاخص بورس تهران، بازارهای دیگر سیگنال افزایش انتظارات تورمی را گرفته و به تورم دامن میزنند.
از طرفی برخی میگویند بازار ثانویه نقشی در تولید ناخالص داخلی ندارد و آن را صرفا محلی برای نوسان گیری وسفته بازی میپندارند. از نظر این افراد این موضوع که ارزش کل شرکتها و کارخانههای بورسی کشور اعم از معدنی، فلزی، خودرویی، پتروشیمی، پالایشی، بانکی و … با تمام داراییها، املاک و ارزش جایگزین آنها فقط ده درصد ارزش بازار یک شرکت عربستانی است اهمیتی ندارد.
سالهاست دولتهای مختلف کسری بودجه خود را از طریق خلق نقدینگی تامین کرده و با سیاستهای انقباضی، سرکوب بازارها و قیمتگذاری دستوری، برای کنترل تورم عملا گردش پول را به حداقل میرسانند. روشی که بارها و بارها آزمایش شده و نتیجه آن ۵۰ برابر شدن قیمت دلار در بیست سال اخیر، فرار سرمایه به خارج و یا سوپر حبابی شدن قیمت ملک در کشور بوده است.
در شرایط تورمی، سرمایه به دنبال جایی “امن” برای ورود است و بنظر میرسد تا زمانی که شاهد بازار سرمایهایی با قوانین ثابت و بلند مدت، بدون ریسک دخالت دولت، بدون قیمتگذاری دستوری و بدون هرآنجه باعث احساس ترس و ناامنی در سرمایهگذار گردد نباشیم، همچنان باید شاهد فرار پول به مامن همیشگی خود یعنی ارز و سکه و مسکن و خودرو و جدیدا رمز ارزها باشیم. بازارهایی که سروکار مستقیم با معیشت مردم داشته و مستقیما کیفیت زندگی مردم را تحت تاثیر قرار میدهند.
ازطرفی، فراهم کردن بازار سرمایه به عنوان بستری برای سرمایهگذاری عموم، (البته نه از نوع ۹۹ آن بلکه با ایجاد محیطی پایدار، باثبات و بلند مدت برای سرمایهگذاری) باعث افزایش نقدشوندگی و افزایش ارزش وثیقه بنگاههای بورسی شده و رونق بازار ثانویه و اقبال عمومی به بورس و افزایش انگیزه برای مشارکت مردم در طرحها و پروژهها، باعث افزایش توان شرکتها در راهاندازی و اجرای پروژههای طرح توسعه و افزایش سرمایه و نهایتا منجر به افزایش توان تولید خواهد شد. به عبارت دیگر بهجای سرکوب و بستن بازارها برای کنترل تورم، هدایت نقدینگی عظیم موجود در کشور به سمت بازار سرمایه (با ایجاد بستر مناسب، قوانین ثابت و مشخص، ایجاد اطمینان در سرمایهگذار و … ) میتواند از التهاب و هیجانات بازارهای موازی کاسته و بدون آسیب به معیشت مردم، محل مناسب و مولدی برای سرمایههای سرگردان در جامعه باشد.
نتیجه آن که پس از سال ۹۹ و ریزش سه و نیم ساله بورس تا امروز، نه تنها قیمتها در بازارهای دیگر کاهشی نشدهاند، بلکه افزایشی انفجار گونه داشتهاند. به طوری که حتی طبقه متوسط جامعه امروز در تامین حداقلهای زندگی با مشکل بسیار مواجه هستند. بورس (اگر نگاه درست به آن شود و اعتماد عمومی را جلب کند) نه تنها باعث افزایش تورم نیست، بلکه با هدایت نقدینگی به مسیر درست سپر تورمی بسیار محکمی در جامعه ایجاد خواهد کرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.